یک جایی میرسد که آدم دست به خودکشی میزند ،
نه اینکه یک تیغ بردارد رگش را بزند ?
نه !
قید احساسش را میزند ...
نه اینکه یک تیغ بردارد رگش را بزند ?
نه !
قید احساسش را میزند ...
تاریخ : یکشنبه 91/6/19 | 8:25 صبح | نویسنده : ali | نظرات ()
تو را بی دلیل دوست دارم
نه ادعای عاشقی کردی
نه کلمات را به بازی گرفتی
ولی عجیب
رخنه کردی میان هوای شعرهایم
...
نه ادعای عاشقی کردی
نه کلمات را به بازی گرفتی
ولی عجیب
رخنه کردی میان هوای شعرهایم
...
با تو بارانیم
همان دور بمان
نزدیک که بیایی
قواعد بازی آدمها
مسمو مت میکند
بگذار بی دلیل دوستت داشته باشم
و بنویسم
تا بی خبر بخوانی مرا
همان دور بمان
نزدیک که بیایی
قواعد بازی آدمها
مسمو مت میکند
بگذار بی دلیل دوستت داشته باشم
و بنویسم
تا بی خبر بخوانی مرا
تاریخ : یکشنبه 91/6/19 | 8:25 صبح | نویسنده : ali | نظرات ()
به سراغ من اگر می آیی ، دگر آسوده بیا ...
چند وقتیست که فولاد شده ، چینی نازک تنهایی من ...
چند وقتیست که فولاد شده ، چینی نازک تنهایی من ...
تاریخ : یکشنبه 91/6/19 | 8:25 صبح | نویسنده : ali | نظرات ()
شیشه پنجره را باران شست
از دل تنگ من اما چه کسی یاد تو را خواهد شست؟
تاریخ : یکشنبه 91/6/19 | 8:25 صبح | نویسنده : ali | نظرات ()
همیشه زیر آب
من بیشتر از تو نفسم رو نگه می داشتم
چون تو کنارم بودی
خاطرم جمع بود
اگه نفسم بند بیاد
تو هستی که نجاتم بدی!
تاریخ : یکشنبه 91/6/19 | 8:25 صبح | نویسنده : ali | نظرات ()